عشق تو را شهید می کند...

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست .. ؟

عشق تو را شهید می کند...

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست .. ؟

احسان و محبت برنده تر از شمشیر است و زودتر انسان را شهید می کند.
اگر به احسان خدا واقف شوی عاشق ِ او می شوی و اگر عاشق شدی ، عشق تو را شهید می کند.
بهترین راه نیل به موت این است.

"حاج اسماعیل دولابی"
برگرفته از کتاب شهید محبت

موضوع ها
پیشنهادهامو ببینید :

۱۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

برنامهههه

جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۰۹ ب.ظ

یه برنامه ریزی برای کار لازم دارم..

برای ساعت کاریم. چون دست خودمه...

البته من باید زیادی بمونم..

چون میخوام مطالعه کنم..

.لی بازم یه برنامه لازمم

امروز .....

جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۵۹ ب.ظ

یکی از فانتزی هام اینه که کلا تلگراممو حذف کنم!

اینم که همچین برام فانتزی نیست که واتس اپمو حذف کنم اینه که اونجا تو هیچ گروهی عض نیستم، رااااحت!


تلگرام وحشتناک شده..

من تازه از کلی گروه فرار کردم و این وضعمه!

دم به دقیقه پیام های خصوصی دارم! سللام فلانی؟ خوبی چ خبر؟ و...

بعد کلی از این ادما دوستای من نیستن! فقط منو میشناسن! 

اصن یه وضعی 

حیف ک نمیشه، باید فعلا بمونم...

خودم چندتا گروه دارم دستم.

مسیولیت هامو باید کمتر کنم و منتقل کنم به دوستان دیگه...


فردا باید برم مرکز اصلی... قرار با معاونت اموزش.

همین روزا یبار باید برم کرج و ریزنمراتم رو با مهر و امضا بگیرم..

تا قبل از فردا باید ایین نامه اموزشی رو بخونم

طرح نخبه پروری رو بخونم

قرار گاه مومن رو هم بخونم.

نامه به کارشناسان رو بخونم.


فکککن! 

پیگیری از فاطمه برای جلسه یکشنبه.

صحبت با مدیریت محترم و گرامی ام... و اینکه بپرسم از الان اگر کاری هست من شروع کنم، یهو نذار دقیقه نود من نتونم!

دیگه... 

تا اخر امروز . امشب: زیارت عاشورا. 20 دقیقه معادشناسی. کمی قران خوندن یعنی یک صفحه با تدبر ان شا الله.

اردوی عباسپور

پنجشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۰۳ ب.ظ

امیدوارم خدا این سختی هارو

برام کفاره گناه حساب کنه..


امیدوارم فرجی برام قرار بده بحق الحسین...


این قدی که ما تو دوره خندیدیم، عمرا تو چند وقت اخیر نخندیده بودم..

از دست این دبیر هم دانشگاهیمون...


من چقد از دست گروه اینا تو مشهد کشیدم که همه چیو به شوخی میگرفتن! 

بعد خودم افتادم تو گروهش

مگه میذاشت؟! همش میخندوندمون! اصن به هرچی ک فکرشو بکنی طنز میکرد

بعد باحاااال تعریف میکردا... دل درد میگرفتیم از خنده


تازه فهمیدم هم گروهی های بیچاره اش دست خودشون نبود اینقد میخندیدن تو اردوی مشهد!

:)

یادش بخیر

دشمنا...

پنجشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۶ ق.ظ

خدایا دوستت دارم....

منو ببخش بخاطر تمام اشک هایی که نباید بریزم اما میریزم...

خدایا...

اگه حال بنده ات برات مهمه

که میدونم مهمه

جور کن برم مشهد..


روزهام روز به روز سخت تر میشن...

باهام باش

فقط از قدرت تو برمیاد جلوی این هجمه ایستادن...


دشمن بیرون و آمریکا و اسراییل و انگلیس یه طرف

دشمن داخلی یه طرف...

بعد یه عده ایستادن نگاه میکنن...

امثال منم که میخوایم کار کنیم

از کلی ادم داخلی باید بکشیم............


خدایا...

تنهام نذار

باهام باش

فقط تویی که قلبم رو پر میکنی...


:)

چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۵۷ ب.ظ

شنبه باید قرار بذارم

دو تا جلسه

مثلا نماینده دبیران داریم/

از الان کارا گردن منه!


هه :)

حالمان 3

چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۵۵ ب.ظ

دلم میسوزد که معتی پای لپتاپ نشستن

مساوی بازی کردن شده است...

حالمان 2

چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۵۵ ب.ظ

دلم میخواست

یکی بهم زنگ میزد

ازم میپرسید:

خب.. دوره چی بود؟ چطوریا بود؟

بدون نگاه از بالا

بدون غرغر

بدون اذیت..

فقط میپرسید...


اشک

حالمان..

چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۵۳ ب.ظ


این روزها کسی حتی نمیپرسد

هی رفیق! اصل حالت خوب است؟



+بعد بگم راستش

نه ، اصلش نه..


اشک