ولی

بعضی چیزا هست که نباید ب زبون اورد ..

شیطان میفهمه و سنگ میندازه.. اره شیطان ب حیطه ای از انسان دسترسی نداره

مگه اینکه خودت راهش داده باشی تو قلبت. پناه برخدا

اونی ک نمیشه نوشت ب کنار..

ولی دوست داشتم بی سانسور خود، بنویسم.. 

بنویسم ک احساس تنهایی میکنم.. احساس اینکه من خیلی ضعیفم و حتی نمیتونم حال خودمو با معنوبت درست و خوب، خوب نگه دارم.. فکر میکنم ک اون افسردگی خفیف رو دارم... 

اابته، البته، اابته، یچیزی حدود نصف بیشتر این ها ربطش ب چیزیه ک  ...

دیشب ۴ صبح خابیدم

چشمام قرمز شده، ضعیف شدم صبح صبحانه از گلو پایین نمیره...

+دلم میخواد با ی ادمی ک میفهمه درد دل کنم... درددل

جزوه نوروزی 95

ولایتمداری تکی...................

خواب دعوای ح با من.خواب قبریتان سبز

این موضوعی که دلم میخواد بنویسم اما نمیتونم...

دیشب دچار همون تهوعی شدم ک مریم شد..

بعد از خوندن پیامی که داده بود

شاید بعدا نوشتم چی نوشته بود...

برای یه دختر، حس بسیار خاصیه

بسیار خاص

صبحی خوابی دیذم ازش که نگران و بهم ریخته شدم. خواستم بش لگم خوابتونو دیدم

اما نگفتم

پریروز هم خواب دیدم که یه قبرستانی بود روی به تپه پر چمن. بعد من انگار اونجا رفتم سرمو گذاشتم روی یه قبریو عمیق گریه میکرذم... اون خواب یچیزای دیگم داشت که الان یادم نیست ولی صبح انقد ترسیده بودم از خوابه که مامان رو صدا کردم گفتم بیا اینجا پیشم بشین من میترسم! 

ترس

 ترس زیاد از ادما

این روزا افتاده ب جونم

ارامشم کم شده

وضعیت اینجا خیلی اذیتم کرد این چن روز

یا صاحب الزمان ادرکنی

آستانه ناراحتی پایین اومده

از یجا به بعد 

گاهی انقد قاطی میکنی 

که هم وقتی میپرسن فلان چیز چیشد ناراحت میشی

و هم وقتی کسی یادش نیست و نمیپرسه ناراحت میشی! 

نه دوست دارم ک خیلی همش پیگیری کنن

نه دوست دارم ک اصلا نپرسن

نه دوست دارم ک سرسری بشنون جریانو

قشنگ معلومه قاطی کردم و اون آستانه ناراحتیم خیلی سطحش اومده پایین 

و کوچکترین چیزی ناراحتم میکنه

تعلقا

تعلقمم گرفتی

الحمدلله علی کل حال

خواب دبیرستان دیپلم انسانی دیده عبدی

اللهم الرزقنا توفیق الطاعه