این روزا

جمعه آزمون ورودی دارم..

خب نکته ای که هست اینه که من اصلا کتاب اشنایی با قران رو نگرفتم که بخونم! عربی هم ک نمیزنم ! فقط میمونه حماسه و ازادی معنوی و تست هوش! میگم ریسکه ها! اشنایی با قرانم بگیرم بخونم. فعلا پی دی افشو گرفتم.. 

امروز داشتم فکر میکردم که کاش حضوری ثبت نام میکردم! البته نه جامعه الزهرا! منظورم همین تهرانه

برم الان یه سر به سایتش بزنم...

ولی من قبلش باید یمدت برم سر کار و هزینه اون خرج هارو دربیارم.. و از مهر برم ..

نمی دونم..

البته اگ بخوام حضوری برم...

حالا اینا بیخیال، من این ترم خیلی سرم شلوغ میشه.. همش فکر میکنم که اشتباهه این کار که من تمام روزای هفتم پره.. 

فقط شنبه ها خالیه..

ینی کدوماشو میشه نرفت؟   چهل حدیث/تحلیل سیاسی/اخلاق/باشگاه/حوزه  : حدیث - انسان شناسی - کلام3و4 - اخلاق - فقه

عشق آتشین

نمیدونم واقعا چم شده...

امروز کلاس اخلاق بودیم.. خوب بود.. 

وقتایی ک میرم اونجا نشاط دارم..

البته نشاط مال خود کلاس اخلاق نیست. ذاتی نیست...

حرف ک از خدا باشه.. با خودش عشق میاره..

البته که عشق خدا آتشینه و میسوزونه..

ما فعلا از دور داریم نگاه میکنیم ... میدونی؟

هه

:)

مردی میتونه منو عاشق خودش کنه ک عاشق اهل بیت باشه

تخلیه

انتخاب برام خیلی سخته

س پر از ویژگی های مختلف ، بعضیاش خاصه

انسانیت داره... 

اخلاقش نرم و ارومه

اما خب چیزای منفی هم داره

مثلا من ازش باهوش ترم. و این قشنگ معلومه. خودشم فهمیده.

مثلا من سطح دانش و اطلاعاتم ازش بالاتره

 

مثلا یمقدار تفاوت  تو رویکرد نسبت ب جامعه

س از من مدیریت زندگی میخواد، ولی من اونقدر قوی نیستم...

پسر خوبیه.. اروم و کم حرف.. صداشم قشنگه!  چهرش هم! ولی خب اینا کافی نیست

من میترسم بعدا بابت دینداری متفاوتمون ب  مشکلاتی بخوریم‌‌.

از طرفم میفهمم ک اون ......

خدایا..

حس های متضاد

شاید این حرفا شبیه حرفای متاهل ها باشه

ولیبرای من، نزدیکتر شدن ب ازدواج با همه خوبیاش، 

یه حس خسران داره!

حس اینکه از مجردیم کم استفاده کردم! 

حس اینکه قدر پدر و مادر و.. رو ندونستم

...

بازم خداروشکر ک هنوز ازدواج قطعی نکردم و این حس اومد سراغم

ولی متاسفانه هنوز عملی نشده

امروز چسبیده بودم ب مامانم.. تو بغلش..

ادم تو این روزا حس های متضاد و دوگانه ای داره

اینکه ب یه پسر ک میخوادت، یجوری مگاه کنی ک ببینی ایا میخوای بقیه عمرت رو با هاش باشی یا نه

حس اینکه من میرم از خونه پدری...

خدایا ب تو سپردم

خسته ام...

این حجم از نگرانی و فکر خستم کرده

خدایا کمکم کن

نیمه شب

ساعت نزدیک یک نیم شبه

من قسمخوردم که بخش اول کتاب رو بخونم امشب

همچنین قول دادم که اون سه صفحه رو تایپ کنم

اگر قول نبود و اگر قسم نبود، میخوابیدم

ضمنا بجز قسم، قرار گذاشتم در صورت نخوندن، 10000 تومن خودمو جریمه کنم

وقتی این جریمه رو روی تقویم دیواری با ماژیک مشکی نوشتم، خواهرم پرسید به کی میدی؟ :|

مردم ب چ چیزا فکر میکننا . من فقط فکر کردم خودمو جریمه کنم! شایدم چون تقریبا مطمین بودم که میخونم و به جزیمه نمیرسه...

اما میبینم که جریمه موثر واقع شده و من بیدارم

البته این سبک ا زقسم خوردن رو توصیه نمیکنم، باید استراتژیک قسم خورد، نه مثل منی که دیر خوابیدن برام خیلی مضره، و حال روحی و جسمیم رو به هم میزنه...

الان ضعف جسمی دارم... 

و البته فکرم هم خستس، زیاد فکر کردم..

راستی امروز برنامه هفته شو گرفتم ازش! چقد ورزش میکنه :||| دمش گرم. هفته ای دو روز میره فوتبال، بعلاوه سه روز هم تمرین میکنه! بعد هفته ای دوسه بارم میره استخر!  خاعک بر سر من!

خدایا هرچی خیره بذار جلو پام و هرچی خیر نیست خودت دور کن

هزینه دادن پای آرمان ها 2

میدونی خودم جزو کدوم دسته ام؟

.....

..

.

کاش اونی که باید باشم میبودم..

اللهم وفقنا بما تحب و ترضی

هزینه دادن پای آرمان ها

پاک بودن دل آدما و دز اخلاصشون تو رفتارها و تصمیمات و زندگی روزمره شون، جزو چیزاییه که میتونه منو نسبت بهشون متمایل کنه...  از آدم هایی که اسم «مذهبی» رو یدک میکشن ولی وقتی به زندگی شون و حرفاشون نگاه میکنی میبینی چیزی از اصل و بنیان دین تو تصمیم های کلان زندگی شون نیست... این حال خسرانی که تو زندگی شونه بهم منتقل میشه.. منم حس خسران میگیرتم! اینا معنیش این نیست که خودم خیلی آدم مخلصی هستم ولی حتی کسانی که دل ساده ای دارند ولی تو تصمیم های بزرگ، کم میذارن و میکشن کنار، زیاد نمیتونن منو جذب خودشون کنن! 

بجز حب اساسی به اهل بیت، چیزی که منو به کسی جذب میکنه، اینه که اون آدم اهل هزینه دادن پای دین و آرمان هاش باشه...  سختمه دیدن کسایی که جون نمیذارن پای آرمان ها، عمر نمیذارن، وقت و عمر نمیذارن... 

سعی کردم با مذهبی های ساده دل که جون نمیکنن یا هزینه نمیدن، کنار بیام، ولی اونا هیچ وقت نتونستن دل منو ببرن... 

ش  ـهـ ا د ت

عافیت

ذهنم مشغوله..خیلی...

خدایا خیر و عافیت رو از خودت میخوام ب حق حجت ابن الحسن