قلبم را گرم کن...
چقدر دلم میخواست یه انسان کامل بود، منو کامل میشناخت..
میرفتم پیشش، اندازه یک هفته، شبانه روز پیشش میموندم،
تا جون داشتم سوال میپرسیدم و ازش میخواستم بهم بگه این گیر هارو با یه راه عملی بهم بگه چطوری باز کنم... !
بهم انرژی بده از این رخوت دربیام..
به فنا فی الله رسیده باشه.. نگاهش کنم و ذوب بشم از عشقی که تو وجودشه و بهم سرایت کرده...
با نگاه بهش عبادت کنم...
دلم میخواد عرفه امسال کربلا باشم... نمیدونم چرا ای عرفه کربلا بودن امسال هی یادم میاد..
اصلا نمیدونم عرفه کربلا بود خوبه یا نه.. فقط دلم میخواد دعای امام حسین در روز عرفه رو پیش خودش بخونم...
دلم میخواد گرمای امام حسین قلبم رو گرم و روشن کنه..
میفهمم سودام رفته بالا.. میفهمم قلبم سرد و خشک شده..
البته الان.. همین چند کلام از امام حسین،
گرمم کرد...
ممنونم ازت حضرت سیدالشهدا...
میدونم خواب های من بی ارزشن.. ولی دلم میخواد کربلاتو تو خواب ببینم... خودت رو از دور ببینم... لبخندت رو ببینم...
دلم... دلم...
کاش یکی برام از خدا میگفت... یکی از حسین میگفت...
یا محسن بحق الحسین به ضعفم رحم کن... من بنده ی کوچیک ضعیفتم... من یکی از دونه های کثیف کوچه ی درگاهتم... من همونم نیستم...
ولی تو خدایی.. تو ربی... من منم... اما تو تویی... تو کریمی.. یه کاری برام بکن.. نذار من تو این فلاکت بمونم... تو که میدونی من راهت رو دوست دارم... من هوای کوجه ی تورو دوست دارم... تو که میدونی من دوستای تورو دوست دارم...
خدایا... منو ببخش...
- ۹۴/۰۵/۰۶