از خودم
پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۶ ب.ظ
از خودم بنویسم..
یادش بخیر قبلا شعر میگفتم...بعدها که اصرار کردن به طبعم فروکش کرد! نثر مینوشتم... نثرهام هم بعضا بد نبود... بعضی هاش چیزهای خوبی میشدن... حتی دعوت شدم به نوشتن تو بنیاد اندیشه متمایز .. اما نرفتم!
همین اواخر هم که بهم کار کارشناس فرهنگی دانشگاه ".." پیشنهاد شد و رفتم برای مصاحبه، دوتا نشریه رو باید تنها میگردوندم!! ینی باید مطالبش رو خودم تامین میکردم! البته بهم گفتن لازم نیست همه رو خودت بنویسی، بیشتر جمع اوری هست. نه به معنای کپی پیست. چیزی شبیه متن های سایت های معتبر. یا یادداشت های روزنامه ای میخواستن.
بماند که اونجارو هم نرفتم بخاطر حجم زیاد کاری و فرسایشی که از اون کار برام میموند. البته با اون رزومه هایی که براشون اومده بود یذره هم دور از انتظار بود که منو بگیرن. ولی خیلی دور نبود. چون من هم با توان خاصی رفته بودم و خیلی رک و صریح حرف میزدم و خونمون هم که نزدیک به دانشگاه... و همچنین یکی از معاون ها معرف من بود!! :)) نه اینکه پارتی بازی بوده باشه. این یجور دیگست. کسی که منو معرفی کرده بود ن پسرخالمه نه بابامه!!! ایشون مدیر جایی هستن که ما اونجا شاگرد بودیم. اما با توانایی هایی که در من دید و از اون مهم تر بخاطر خواست و اراده خدا، من فرستاده شدم به یک دوره، و بعد از ان دوره کلی چیز یاد گرفتم و کلا شخصیتم یکم پیشرفت ککرد تو مسائل فرهنگی... البته ایشون معتقد بود که من "جنس" کار فرهنگی رو میشناسم چیزی که خیلی از فرهنگی کارها نمیشناسن. البته این نظر ایشونه و من معتقدم که درسته که جنسشو میشناسم اما خلا های بسیار زیادی در زمینه کارهای فرهنگی دارم... و بخاطر همین هم گذاشتن عنوان کارشناس فرهنگی روی من یکم مبالغه ست... :)
************************************
- ۹۴/۰۴/۱۸